جناب عباس افندی نیز معتقد است که باید با همه مهربان بود و از بروز هرگونه نزاع، حتی در مواجه با دشمن جفاکار، جلوگیری کنیم: «باید با کُل، حتی با دشمنان، به نهایت روح و ریحان، مُحبّ و مهربان بود و در مقابل اذیت و جفا، نهایت وفا را مجری دارید و در موارد ظهور بغضا، به نهایت صفا معامله کنید».[2]
حال اینکه وضعیت اغنام الله (پیروان بهائیت از نگاه عبدالبها ) در مواجهه با گرگها چه میشود معلوم نیست اما این معلوم اسن که گرگها ذاتا برای شکار گوسفندان به آنها حمله میکنند و هیچ منطقی هم برای توقف این رفتار نمیپذیرند
اما آنچه بیش از هر چیز تعجب برانگیز است، اظهارات عباس افندی در پیامی به خوانندگان روزنامه «کریستچین کامنلوث» است. وی در سخنانی بسیار عجیب و معنادار، علت اخراج حضرت آدم (علیه السلام) از بهشت را نزاع او با شیطان معرفی میکند: «ملاحظه کنید که حضرت آدم و سائرین در جنّت بودند، به مجرد آنکه در جنّت عدن میان حضرت آدم (علیه السلام) و شیطان، نزاعی حاصل گشت، جمیع از جنّت خارج شدند تا آنکه نوع انسان عبرت گیرد و آگاه شود که نزاع و جدال، سبب حرمان است، حتی با شیطان. لهذا در این عصر نورانی به موجب تعالیم الهی، حتی با شیطان، نزاع و جدال جائز نه».[3] در ادامه لازم است، صحت و علّت منع از دشمنی با شیطان را که در کلام دومین رهبر فرقهی بهائی آمده، از دو جهت مورد بررسی قرار دهیم:
جهت اول: سخنان عباس افندی در خصوص علّت اخراج حضرت آدم (علیه السلام) بیشتر به فرد عامی شباهت دارد، تا کسی که مدعی مقام عصمت برای خویش است.[4] حقیقت این است که حضرت آدم (علیه السلام) در بهشت خدا، با شیطان جنگ و نزاعی نداشت و تنها به توصیهی (فریب) او گوش فرا داد و همین موضوع، سبب اخراج او از بهشت گردید. بنابراین، این شیطان لعین بود که از سر حسد و دشمنی و به قصد آزار رسانی به نوع بشر، به سراغ حضرت آدم (علیه السلام) و حضرت حوا رفت، آنان را فریفت و از بهشت آواره ساخت! [5]
اما آنچه مسلّم است و خداوند در قرآن بر آن تأکید دارد، دشمنی آشکار شیطان با انسان است که عباس افندی، بر خلاف توصیهی خداوند در قرآن، که شیطان را دشمن قسم خوردهی انسان معرفی میکند، به مردم توصیه دوستی و عدم دشمنی با شیطان را میدارد!
جهت دوم: عباس افندی که خود را رهبر دینی قرن بیستم میپندارد، در حقیقت کاری با داستان هزاران سال پیش آدم و شیطان ندارد. هدف او از ذکر این جریان، روشن ساختن تکلیف ملّتهای عصر خویش، با استعمارگران متجاوز است. او قصد دارد در قالب مثال بگوید که اگر استعمارگران این دوران، به کشورتان تجاوز کردند، مبادا با به نزاع آنان برخیزید؛ چرا که نزاع و جدال، سبب دوری از رحمت الهی است و به موجب تعالیم فرقهی بهائی، نزاع حتی با دشمنان جایز نیست.
پینوشت:
[1]. عباس افندی، خطابات مبارکه، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه نشر آثار امری به لسانهای فارسی و عربی، بیتا، ج 3، ص 147.
[2]. ر.ک: عباس افندی، منتخباتی از مکاتیب عبدالبهاء، هوفهایم آلمان: لجنه نشر آثار امری به لسانهای فارسی و عربی، تهیه و تنظیم: مرکز جهانی بهائی، چ 1، 2000 م، ج 1، ص 19.
[3]. عباس افندی، مکاتیب، بیجا: مؤسسه ملّی مطبوعات امری، 121 بدیع، ج 4، ص 150.
[4]. عباس افندی، مفاوضات، ص 130-129.
[5]. قرآن کریم، سورهی مبارکه اعراف، آیات 27-11؛ سورهی مبارکه بقره، آیات 37-34.